بر اساس آیهی ۲۱ سوره احزاب «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَوَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً» پیامبر الگویی برای زیستن بر وفق ارزشهای خدایی و ایمانی است. پیامبر اکرم هم آورندهی کتاب خداوند و هم زندگیاش بر اساس همان کتاب بود و هم همان کتاب نیز شخصیتش بوده است.
هدف اصلی از این کتاب و دین تربیت است. تربیت یعنی چه؟ تربیت یعنی قوام بخشیدن به شخصیت یک انسان. برای این قوام بخشی و شکل دادن به شخصیت یک فرد، نیاز به الگو است و پیامبر الگوی عملی این برنامه است.
الگو بودن پیامبر به چه معناست؟ این مدل تربیتی و این الگوی شخصیتی چه ویژگیها و اوصافی دارد؟
یک اصل مهم در مدل سازی و الگوسازی وجود دارد و آنهم این است که وقتی از موضوعی میخواهند الگو برداری کنند، به آن موضوع از بالا نگاه میکنند و به مسائل جزیی توجه نمیکنند.
فقط کلیات و ویژگیهای اساسی و کلی موضوع مورد الگو مد نظر قرار میگیرد.
در الگو سازی از پیامبر اکرم هم باید همین کار صورت بگیرد یعنی باید ویژگیهای خصوصی پیامبر کنار گذاشته شود و بیشتر به ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی او توجه و تمرکز شود. باید ویژگیهایی مطرح باشد که برای هر انسانی در هر زمانی و در هر مکانی قابل اجرا باشد و باید هر انسانی بتواند آن را سر مشق زندگی خود قرار دهد. اختصاصات پیامبر اکرم برای ما قابل کپیبرداری نیستند. چند مورد از اختصاصات پیامبر اکرم عبارتند از: قومیت و فرهنگ قومی، سلیقهی شخصی، زمان و مکان زندگی.
پیامبر اکرم عرب بود و در دل این فرهنگ و زمانهی خودش رشد و نمو کرد. و همچنین به تصریح قرآن پیامبر بشر بوده و چون بشر بوده متاثر از فرهنگ دوران خودش و فرزند زمانهی خودش بوده و در دل فرهنگ و زمانهی خودش رشد کرده است. ما فرهنگ زمانهی ایشان را در نحوهی زیست ازجمله در خوراک، نوشاک، پوشش و ... میبینیم.
فردی که بشر باشد تابع فرهنگ و زمانهی خودش هم هست. و این مسأله هم کاملاً منطقی است. او که در بالای زمان و بالای تاریخ و جغرافیا حرکت نمیکرد. کسی که بشر است در دل تاریخ و جغرافیا ی خاصی حرکت میکند. این مسأله هم منطقی است هم طبیعی. آنچه که منطقی نیست، این است که چون پیامبر اکرم در آن فرهنگ بوده، فرهنگ عرب را بهترین و برترین فرهنگها بدانیم و اسلام را مساوی عربیت بدانیم. هدایت الهی فرا فرهنگی است. و حکمتهای قرآنی جهانی و متعلق به همهی نژادها، فرهنگها و تمدنها است و در این دین میزان برتری به تقوی و پارسایی است.
خیلی از کارهای پیامبر در امورات شخصی مثل پوشش و آرایش و ... سلیقهی شخصی بوده و برای سایر مسلمانان حجت نیستند.
این الگوی ایمانی نباید رنگ و بوی هیچ فرهنگ و نژاد و سلیقهی خاصی به خود بگیرد. در این صورت است که این الگو میتواند الگویی مناسب برای همهی انسانها باشد. و علاوه بر این اینها پیامبر در قرن هفتم میلادی در شبه جزیرهی عربستان زندگی میکرد. در آن جغرافیا و در آن زمان یک نظام اقتصادی خاص، یک نظام اجتماعی و سیاسی خاصی وجود داشته است، آن نظام معیشتی که پیامبر در دل آن زندگی میکرده با آن روز جامعهی عربستان متناسب بوده و هیچکدام از آنها تقدس ندارند. متأسفانه گروهی از مسلمانان میخواهند امروز به نام اسلام، مردم را به مدینهی قرن هفتم میلادی برگردانند. یعنی میخواهند که همان نظام سیاسی و اجتماعی را که در قرن هفتم میلادی در مدینه وجود داشت بر مسلمانان امروز تحمیل کنند. چه جهالتی بالاتر از این! اسلام دینی برای همهی اعصار است و به همین خاطر نباید آنرا در حصارهای مکه و مدینه قرن هفت میلادی محصور کرد. الگوی مسلمانی که از پیامبر اکرم ساخته میشود باید الگویی فرا زمانی و فرا مکانی باشد. این الگو باید برای تمامی انسانها در هر زمان و در مکان (زن باشد یا مرد، قرن یازدهم باشد یا بیست یکم، در ایران زندگی کند یا در آمریکا) قابل اجرا باشد.
نظرات